جامعترین وبلاگ بازی های کامپیوتری

بزرگ ترین مرجع بازی های کامپیوتری

جامعترین وبلاگ بازی های کامپیوتری

بزرگ ترین مرجع بازی های کامپیوتری

داستان بازی devil may cry4

داستان نسخه چهارم بعد از نسخه اول و دوم اتفاق می افتد و بر خلاف نسخه های قبل این بار داستان پیرامون شخصیتی غیر از دانته در جریان است. پسر جوان و جویای نامی به نام نرو. سالها پیش دروازه تاریکی بروی زمین باز شده بود و موجودات سیاهی شروع به قتل عام انسانها کرده بودند. در ان زمان گروه های مختلفی در برابر ارتش تاریکی ایستادگی کردند اما همه نابود شدند تا اینکه یکی از بزرگترین فرمانده های همان ارتش به نام اسپاردا شروع به مبارزه با هم رزمان خود کرد و توانست بیشتر انها را از زمین بیرون کند و دروازه تاریکی را برای اولین بار ببندد و نگهبانانی برای محافظت از دروازه قرار دهد. بعد ها اسپاردا با یک زن زمینی ازدواج کرد و صاحب 2 فرزند دو قلوی عجیب شد او نام ان دو برادر را دانته و ورجیل نهاد.اسپاردا مرد و پسران او بزرگ شدند. یکی از پسر های اسپاردا با نام ورجیل طمع کرد و با اینکه انسان پر قدرتی بود از خانواده جدا شد و پی قدرت بیشتر رفت.

داستان نسخه چهارم بعد از نسخه اول و دوم اتفاق می افتد و بر خلاف نسخه های قبل این بار داستان پیرامون شخصیتی غیر از دانته در جریان است. پسر جوان و جویای نامی به نام نرو. سالها پیش دروازه تاریکی بروی زمین باز شده بود و موجودات سیاهی شروع به قتل عام انسانها کرده بودند. در ان زمان گروه های مختلفی در برابر ارتش تاریکی ایستادگی کردند اما همه نابود شدند تا اینکه یکی از بزرگترین فرمانده های همان ارتش به نام اسپاردا شروع به مبارزه با هم رزمان خود کرد و توانست بیشتر انها را از زمین بیرون کند و دروازه تاریکی را برای اولین بار ببندد و نگهبانانی برای محافظت از دروازه قرار دهد. بعد ها اسپاردا با یک زن زمینی ازدواج کرد و صاحب 2 فرزند دو قلوی عجیب شد او نام ان دو برادر را دانته و ورجیل نهاد.اسپاردا مرد و پسران او بزرگ شدند. یکی از پسر های اسپاردا با نام ورجیل طمع کرد و با اینکه انسان پر قدرتی بود از خانواده جدا شد و پی قدرت بیشتر رفت. او کشیش مخصوص پدرش را پیدا کرد و به کمک اویکی یکی موانع پدرش را پشت سر گذاشت اما برای باز کردن دروازه اصلی به گردنبندی احتیاج بود که اسپاردا برای پسرانش به یادگار گذاشته بود نصف این گردنبند همراه دانته و نصف دیگر در اختیار ورجیل بود. ورجیل بوسیله همان کشیش مرموز دانته را به بلندترین برج قعله دعوت میکند و شکست میدهد و دروازه تاریکی را دوباره باز میکند اما طولی نمی انجامد که دانته تله های پدرش را پشت سر میگذارد و ورجیل را در همان سرزمین نفرین شده شکست میدهد و دروازه تاریکی را برای دومین بار میبندد اما ورجیل هم نمیمیرد و در سرزمین تاریکی زنده میماند.
چند سال بعد دختری در رستوران معروف دانته یعنی رستوران Devil May Cry سراغ دانته میاید و به او میگوید که موجوداتی از سرزمین تاریکی روی زمین باقی ماندند و در پی باز کردن دروازه برای سومین بار هستند تا زمین را از انسانها پاک کنند. دانته به مبارزه با انها میپردازد و هویت واقعی دختر مرموز که خود یک شیطان است را کشف میکند و سعی میکند زمین را از شر موجودات زمینی پاک کند. سپس او به درون دروازه نفوذ میکند و برای بسته شدن ان مجبور میشود مثل پدرش یکی از فرماندهان تاریکی را نابود کند و در حالی بر میگردد که زمین دیگر ارام شده. بعد از این جریانات وی نام کافه خود را به شیطان نمیتواند گریه کند تغییر میدهد چرا که با چشم خود اشک دختر را دید و به او اطمینان داد که او انسان است و این همه مدت اشتباه میکرده.
هزاران سال بعد یک سازمان مذهبی اسپاردا را پرستش کردند و تصمیم گرفتند تا زمین را از شر اهریمنان و موجودات شیطانی باقی مانده از سرزیمن تاریکی پاک کنند.محل اقامت انها در کلیسایی در شهر فورتونا بود و از ان به بعد همگان سازمان انها با نام ("Order of the Sword,") را شناختند. این سازمان از نخبه ترین شوالیه های پاکدامن ساخته شده بود. یک روز یک شوالیه جوان به نام نرو گواهی هایی مبنی بر قتل عام های فجیعی که توسط سلحشوری جوان انجام شده بودند را آشکار کرد. این سلحشور جوان کسی نبود جز دانته، پسر اسپاردای قهرمان!
حالا نرو مامور شده بود که دانته را نابود سازد تا به فکر کسب قدرت و باز کردن دوباره دروازه تاریکی نیفتد.اما نرو یک اشتباه خیلی بزرگ کرده بود و آن اینکه این بار قرار نیست با چند تا اهریمن ساده بجنگد. این بار جنگ با پسر اسپاردا است. کسی که چندین بار با فرماندهان تاریکی روبه رو شده و یک انسان معمولی نیست.
در دموی داستانی که از بازی به نمایش در آمد دانته به کلیسای شهر فورتونا حمله کرده و شروع به کشتن کشیش های زاهد آنجا میکند. در این لحظه نرو از راه میرسد و نبرد 2 قهرمان آغاز میشود.
با اینکه دست نرو در مبارزه میشکند، سرانجام موفق میشود دانته را به روی زمین بیندازد. اما زمانی که شمشیر را برای کشتن دانته بالا می آورد، دانته را نمیکشد!
در دمو های گیم پلی که از بازی به نمایش در آمده نرو با استفاده همان دستی که در مبارزه با دانته شکسته بود نیروی خاصی که مثل اتش سوزان است بر سر دشمنان میریزد. بزرگترین حدسی که درباره داستان زده شده این است که شاید دانته به نرو کمک کرده باشد تا این نیرو را بدست بیاورد. هر چه باشد نرو یک انسان است و این نیرو تا حدی عجیب به نظر میرسد.
گرافیک بازی پیشرفت بسیار خوبی داشته و بنظر میرسد با یکی از بهترین گرافیک های این سری بازی رو به رو باشیم. محیط های بازی بسیار وسیع تر و متنوع تر شده اند و دیگر مانند نسخه های قبلی اغلب در شکم یک موجود و یا در یک کلیسا مبارزه نمیکنیم. اینبار محیط هایی چون کوهستان، بندر و شهر های بزرگ انتظار ما را میکشند. صدا گذاری بازی هم که همچنان عالیست و این بار با اهنگ های تند تری رو به رو هستیم به علاوه دختری که همراه نرو است و به او کمک میکند، آواز هم میخواند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد