جامعترین وبلاگ بازی های کامپیوتری

بزرگ ترین مرجع بازی های کامپیوتری

جامعترین وبلاگ بازی های کامپیوتری

بزرگ ترین مرجع بازی های کامپیوتری

داستان بازی Tekken 3

پانزده سال بعد از تورنومنت پادشاهی مشت آهنین ۲، دنبالهٔ داستان با جون کازاما که زندگی ساکت و آرامی در یاکوشیما با پسر جوان خود، جین که پسر کازویا میشیما نیز بود، شروع شد. درضمن، هیهاچی میشیما هم تکن فرس (یک سازمان که برای حمایت از میشیما زایباتسو اختصاص داده شده بود) را بنا نمود. با استفاده از نفوذی که این کمپانی داشت، هیهاچی مسئول رویدادهای فراوانی که در نهایت به سوق دادن صلح در جهان منجر می‌شد بود. هنگام یک کاوش در مکزیکو، یک دسته از سربازان "Tekken Force" مورده حمله یک موجود مرموز قرار گرفته و مغلوب شدند. تنها سربازی که جان سالم به در برد توانست پیغام کوتاهی به هیهاچی برساند و کسی را که مرتکب این فاجعه شده به نام "اوگر" یا "گاد آو فایتینگ" توصیف کرد. هیهاچی و یک تیم از سربازان به جستجو رفتند، تا بتوانند کسی را که این جنایت را مرتکب شده بود بگیرند. پس از دیدن شخصیت اوگر، آرزوی خفته در هیهاچی برای فتح جهان دوباره بیدار شد. او به دنبال راهی برای گرفتن اوگر می‌گشت تا برای رسیدن به هدف خود از او استفاده کند.

پانزده سال بعد از تورنومنت پادشاهی مشت آهنین ۲، دنبالهٔ داستان با جون کازاما که زندگی ساکت و آرامی در یاکوشیما با پسر جوان خود، جین که پسر کازویا میشیما نیز بود، شروع شد. درضمن، هیهاچی میشیما هم تکن فرس (یک سازمان که برای حمایت از میشیما زایباتسو اختصاص داده شده بود) را بنا نمود. با استفاده از نفوذی که این کمپانی داشت، هیهاچی مسئول رویدادهای فراوانی که در نهایت به سوق دادن صلح در جهان منجر می‌شد بود. هنگام یک کاوش در مکزیکو، یک دسته از سربازان "Tekken Force" مورده حمله یک موجود مرموز قرار گرفته و مغلوب شدند. تنها سربازی که جان سالم به در برد توانست پیغام کوتاهی به هیهاچی برساند و کسی را که مرتکب این فاجعه شده به نام "اوگر" یا "گاد آو فایتینگ" توصیف کرد. هیهاچی و یک تیم از سربازان به جستجو رفتند، تا بتوانند کسی را که این جنایت را مرتکب شده بود بگیرند. پس از دیدن شخصیت اوگر، آرزوی خفته در هیهاچی برای فتح جهان دوباره بیدار شد. او به دنبال راهی برای گرفتن اوگر می‌گشت تا برای رسیدن به هدف خود از او استفاده کند.

بعد از این ماجرا، جنگجویان مختلفی در سرتاسره جهان شروع به ناپدید شدن می‌کردند، و هیهاچی مطمئن بود این کار اوگر است. در یاکوشیما، جون کازاما حضور اوگر و نزدیک شدن به خود و جین را حس کرد، با دانستن اینکه هدف بعدی اوگر اوست. جون دربارهٔ اوگر با جین صحبت کرد، و به او گفت اگر اتفاقی افتاد مستقیم به سوی هیهاچی برود. بعد از مدت ها وقتی جین پانزده ساله شد، اوگر براستی به آنها حمله کرد. بر خلاف خواستهٔ جون، جین شجاعانه سعی کرد با اوگر مبارزه کند، اما اوگر آن را به یک طرف پرت و جین بیهوش شد. وقتی جین بهوش آمد، فهمید که خانهٔ آنها با خاک یکسان شده و مادر او ناپدید و یا احتمالاً کشته شده است.

پر از خشم و انتقام، جین به پیش هیهاچی رفت و تمام ماجرا را برای او تعریف کرد. جین به هیهاچی التماس کرد به او تمرین دهد تا به اندازه کافی قوی شده و باره دیگر با اوگر روبرو شود. هیهاچی پذیرفت.

چهار سال بعد، جین تبدیل به یک مبارزه خیره کننده و مسلط به کاراته سبک میشیما شده بود. هنگام تولد نوزده سالگی جین، خبره شروع تورنومنت پادشاهی مشت آهنین
۳ داده شد، و جین خود را برای مبارزه با اوگر آماده کرد. جین از اینکه هیهاچی از او و بقیه رقبا به عنوان طعمه برای بدام انداختن اوگر استفاده می‌کند، بی اطلاع بود .

بالاخره مسابقه به انتها رسید جایی که جین می‌بایست با اوگر روبرو شود. بعد از شکست در راند اول توسط پل فینیکس، اوگر به ترکیب واقعی و نیرومندتری با نام تورو اوگر تبدیل شد. مبارزه ساعت ها به طول انجامید، تا اینکه جین از این نبرد پیروز بیرون آمد و اوگر به طور کامل تبدیل به آب و حل شد. لحظاتی بعد، جین مورده حمله و تیراندازی دسته‌ای از افراد تکن فورس به رهبری هیهاچی که دیگر به جین احتیاجی نداشت قرار گرفت، و خود شخصاً کار را با شلیک آخرین گلوله به سر نوهٔ خود تمام کرد.

اما جین توسط ژن شیطانی درون خود (که از کازویا به ارث برده بود) دوباره زنده شد، و کاره سربازان را به سرعت یکسره کرد و حواس خود را به سمت هیهاچی جلب کرد، او را گرفته و به دیوار معبد کوبید، هیهاچی از این سقوط جان سالم به در برد، اما جین در وسط هوا با بال های پوشیده از پر یک ضربه دیگر به هیهاچی زد. او در تاریکی شب پرواز کرد و ناپدید شد و پدربزرگ گیج خود را که به او خیره شده بود تنها گزاشت.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد